مقدمه
دو انقلاب در ابتدا و انتهای قرن بیستم رخ داد. انقلاب آغازین همانا ظهور تولید انبوه و پایان عصر تولید دستی است و انقلاب پایانی ظهور ناب و خاتمه یافتن عصر تولید انبوه است. اکنون جهان در آستانه عصری جدید به سر می برد، عصری که در آن دگرگونی شیوه های تولید محصولات و ساخته های بشر چهره زندگی او را یکسره دگرگون خواهدکرد.
تولید دستی
یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطاف پذیر استفاده میکند تا دقیقا آنچه را بسازد که مشتری میخواهد. یعنی یک واحد در یک زمان برخی مشخصه های تولید دستی عبارتند از:
1- وجود نیروی کاری ماهر
2 - وجود سازماندهی بسیار غیرمتمرکز
3 - به کارگیری ابزارآلات ماشینی چندکاره
4 - حجم بسیار پایین تولید
همچنین از ضعفهای تولید دستی این است که قیمت محصول بالا بوده و در صورت افزایش حجم تولید، قیمت پایین نمیآید. (امروزه در مورد ماهواره ها و سفینه های فضایی که برجسته ترین تولیدات دستی هستند همین مشکل وجود دارد).
تولید انبوه
تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصان ماهر استفاده میکند، اما این محصولات توسط کارگران غیر ماهر ساخته میشوند که ماشین آلات گران و تک منظوره را هدایت میکنند. این محصولات همشکل ماشینی، در حجم بسیار بالا تولید میشوند. ازآنجا که تولید محصول جدید محتاج تغییر کل سیستم است، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد. از این رو تولیدکننده انبوه تا جایی که ممکن باشد، از نوآوری در طرح خودداری میکند. در نتیجه اینکه محصول، به قیمت از دست رفتن تنوع و به دلیل وجود روشهای کاری که برای کارکنان کسالت بار است، ارزانتر در اختیار خریدار قرار میگیرد. برخی از مشخصه های تولید انبوه عبارتند از:
نیروی کار: تقسیم کار تا هرجا که امکان دارد. در کارخانه های با تولید انبوه، کارگرمونتاژکننده تنها به چند دقیقه تعلیم و آموزش نیاز دارد.
سازماندهی: بااستفاده از یک ادغام عمودی کامل، تولیدکننده انبوه سعی میکند که از مواد اولیه تا سایر قطعات را خود تولید کند. ولی مشکل ادغام عمودی کامل، دیوان سالاری وسیع است.
ابزارها: از ابزارآلاتی که فقط در هر زمان یک وظیفه را انجام میدهد استفاده میکند که این کار صرفه جویی زیادی در زمان آماده سازی ماشین آلات به وجود میآورد.
محصول: محصولات تنوع کم دارند ولی قیمتهای آن به خاطر تنوع کم روند نزولی پیدا میکند.
تولید ناب
زادگاه تولید ناب در شرکت تویوتا در جزیره ناگویا در ژاپن است. نخستین پیروزی خانواده تویودا در صنعت ماشین آلات نساجی بود و در دهه 1930 به دلیل نیاز شدید دولت شرکت مذکور وارد صنعت وسایل نقلیه موتوری گردید در آن سالها این شرکت با مشکلاتی از قبیل بازار داخلی کوچک، نیروی کار ثابت، فقدان سرمایه کافی و رقبای خارجی علاقه مند به بازار ژاپن روبرو بود.
یک تولیدگر ناب مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و از قیمت بالای اولی و انعطاف ناپذیری دومی اجتناب میکند و از ماشین آلاتی استفاده می کند که هم خودکار و هم انعطاف پذیرند. برخی از مشخصه های تولید ناب عبارتند از:
1 - استفاده از JIT
2 - تاکید بر پیشگیری از تولید محصول معیوب
3 - پاسخ به نیازهای مشتریان
4 - کایزن
5 - سیستم افقی ارتباطات
6 - افزایش ادغام وظایف
اما مهمترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب، تفاوت در اهداف نهایی این دو است. تولیدگر انبوه هدف محدودی که ( به اندازه کافی خوب بودن ) است را دارد وبه عبارتی دیگر، ( شمار قابل قبول عیبها )، و همچنین بیشترین سطح قابل قبول برای موجودی و گستره معینی از محصولات یکسان اما اندیشه تولیدکننده ناب بر (کمال ) است، یعنی نزول پیوسته قیمتها، به صفر رساندن میزان عیوب، به صفر رساندن موجودی، تنوع بی پایان محصول.
پس از جنگ جهانی اول هنری فورد و آلفرد اسلون (مدیر جنرال موتورز) تولیدات صنعتی جهان را از قرون تولید دستی که شرکتهای اروپایی رواج داده بودند، به در آوردند و به عصر تولید انبوه کشاندند. و با ترویج این شیوه تولید در تمام صنایع این کشور(آمریکا) رهبر جدید شیوه های تولیدی گردید و صنعت خودروسازی موتور و قلب تپنده اقتصاد این کشور شد. در همین راستا، پیتر دراکر در سال 1946 لقب "صنعت صنعتها" رابه صنعت خودروسازی اطلاق کرد.
همچنین تولید ناب در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم توسط تاای چی اوهنو درشرکت خودروسازی تویوتا در کشور ژاپن مطرح گردید. بحث تولید ناب در سال 1990 توسط جیمز ووماک و همکارانش از دانشگاه MIT در قالب یک کار تحقیقی با عنوان "ماشینی که جهان را تغییر داد" منتشر گردید. او و همکارانش تولید ناب را تقریبا به عنوان ترکیبی از مدل تولید سنتی (FORD) و کنترل اجتماعی در محیط تولید ژاپنی میشناسند.
ناب چیست؟
بسیاری از اصول اولیه ناب در واقع توسط هنری فورد ابداع شد. او کسی بود که کل سیستم تولید را تحت عنوان "تولید دارای حرکت"، یکپارچه کرد.
به طور اساسی دو تعریف از " ناب " وجود دارد. یکی نگرش سیستمی، جهت حذف ضایعات از طریق بهبود مستمر و دیگری فرایند کسب وکار جامع- نه فقط تولیدی. مدیریت ناب فقط به یک فعالیت خاص محدود نمیشود بلکه تمام فعالیتهای یک کسب و کار را از زمان طراحی محصول تا خدمات پس از فروش در بر میگیرد. سازمانهای مختلف میبایست تشخیص دهند که " ناب " یک سفر است – کسی هرگز به" مقصد آن " نمی رسد.
شرکت ناب (بنگاه اقتصادی ناب) - یک سیستم کسب و کار است برای سازماندهی و مدیریت فرآیند تکوین محصول، عملیات تولید، تأمینکنندگان و روابط با مشتری. شرکتهای ناب از اصول، روشها و ابزارهای ناب استفاده میکنند تا دقیقاً ارزش مورد نظر مشتری (اعم از کالاها و خدمات) را تولید کنند با کیفیت بالاتر و عیوب کمتر، نیروی انسانی کمتر، فضای کمتر، سرمایه کمتر و زمان کمتری در مقایسه با شرکتهایی که بر اساس اصول سیستم سنتی انبوه کار میکنند.
ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمانها
پس از گذشتن نزدیک به یک دهه از انتشار نخستین ویرایش کتاب تفکر ناب به زبان انگلیسی، اکنون بر همگان معلوم گشته است که تفکر ناب، تنها ابزار نیرومند برای آفرینش ارزش و از بین بردن اتلاف در همه سازمانها است.
تفکر ناب؛ مبتنی بر پنج اصل اساسی است که نشان میدهد چگونه میتوان گام به گام و مرحله به مرحله، یک شرکت را از یک سیستم تولید انبوهی به یک سیستم تولید نابی مبدل کرد. تفکر ناب که برای نخستین بار توسط جیم ووماک و دان جونز ( مؤلفین کتاب تولید ناب: ماشینی که جهان را تغییر داد) و بر اساس اصول کسب و کار تویوتا تدوین شده است به بسیاری مدیران در سرتاسر جهان کمک کرده است بتوانند برای آفرینش ارزش واقعی برای مشتری، از جعبه ابزار بهبود ناب، به گونهای اثربخش استفاده کنند.
کتاب تفکر ناب، که به کتاب کلاسیک جیم ووماک و دان جونز معروف است تا کنون به پانزده زبان زنده دنیا ترجمه شده و نزدیک به یک میلیون نسخه از آن در کشورهای مختلف جهان به فروش رفته است. اکنون که نزدیک به یک دهه از انتشار ویرایش نخستین کتاب به زبان انگلیسی میگذرد، شواهد بسیار نشان میدهد که این کتاب و اصول پنج گانه تفکر ناب برای اهل صنعت و هر گونه کسب و کاری (اعم از تولیدی و خدماتی) به گونهای فزاینده، راهگشا و مفید بودهاست.
اگرچه عبارت «تولید ناب» در سال 1990 و پس از انتشار کتاب ماشینی که جهان را متحول کرد، رایج شد اما مفاهیم و روشهای آن دارای تاریخی طولانی تر هستند. در واقع ایدهاصلی مراحل مختلف تولید ناب به زرادخانهکلت در هارتفورد واقع در کانکتیکات در سال 1855 بازمیگردد. آنچه بعدها هنری فورد «جریان تولید » نامید، در سال 1915 و در کارخانهاو واقع در هایلند پارک به اوج خود رسید. در آنجا هر دستگاهی مسئول تولید بخشی از قطعات بود و هر مرحله از کار تا مونتاژ تمامی قطعات ساخته شده در قالب یک جریان واحد انجام میشد که این امر باعث می شد پردازش مواد خام تا تولید محصول نهایی ساعتها طول بکشد.
این سیستم نمیتوانست گزینه های کافی در اختیار مشتریان قرار دهد. لذا وقتی هنری فورد کارخانهبعدی خود را در سال 1931 در ریور راج احداث کرد، آن را به شکلی کاملاً متفاوت سازماندهی نمود. دستگاههای بزرگ قادر بودند تا مجموعهای از قطعات بزرگ را بسازند که در واحدهای مجزایی مونتاژ می شدند و در نتیجه از طریق تضمین اینکه همیشه کاری برای انجام شدن وجود دارد، کارآیی و اثربخشی در کار به حداکثر میرسید. انبوهی از تولیدات از یک بخش به بخش دیگر میرفتند و بنابراین محصولاتی که باید در چند ماه تولید میشدند عملاً در چند ساعت ساخته میشدند. زمانی نیز صرف پیشبینی بازار و فروش محصولات میشد. به این ترتیب بود که دنیای «تولید ناب» متولد شد و به الگویی برتر تبدیل گردید.
به طور یقین به جهت افزایش بهره وری و کاهش هزینه های موجود در سازمان ضرورت استفاده از روش های مطرح دنیا از قبیل تفکر ناب لازم میگردد، این متد در اکثر نقاط جهان توسط افرادی سخت کوش اجرا گردیده و آنها با تشکیل تیم های تخصصی مورد نیاز، به انجام کارهای گروهی در جهت شناسایی اتلافها مبادرت نمودند آنها توانستند مشکلات زیادی را از سر راه برداشته و شرکت یا سازمانشان را به موقعیت های عالی برساند. پس لازم می باشد جهت اجرا آنها دقت لازم را داشت و تمام موارد را گام به گام و اصولی اجرا نمود و در تمام مراحل اجرا از حمایت مدیر ارشد سازمان برخوردار بود.
تفکر ناب را می توان در پنج اصل خلاصه کردکه این پنج اصل عبارتند از:
1- تعیین دقیق ارزش هر محصول معین (Value) :
ووماک در کتاب تفکر ناب میگوید:
نقطه اصلی شروع تفکر ناب ارزش است و تنها مصرف کننده نهایی است که میتواند ارزش را مشخص کند! و ارزش تنها هنگامی دارای معنا و مفهوم است که در چارچوب یک محصول معین بیان شود، محصولی که نیازهای مشتری را با قیمت معین و در زمان معین پاسخ میدهد!
«توجه داشته باشیم که این تولیدکننده است که ارزش را میآفریند.»
در این اصل دو موضوع بایستی مورد توجه قرار گیرد:
1- محصولات معینی است که تولید کننده منتظر است تا مصرف کننده گان معینی، در ازای قیمت معینی آنها را خریداری کنند تا سبب چرخش کسب و کار شرکت باشند.
2- نحوه اصلاح عملیات تولید و کیفیت تحویل این محصولات است به گونه ای که به طور پیوسته از هزینه های اصلی آنها کاسته شود. از این رو، تفکر ناب باید با تلاشی آگاهانه آغاز شود برای تعریف دقیق ارزش در چارچوب محصولاتی معین که واحد قابلیت های معینی هستند و در ازای بهایی معین ارائه میشوند که حاصل برقراری گفتگو با مشتریان معین است.
2- شناسایی جریان ارزش محصول (Value Stream) :
جریان ارزش مجموعهایی است از کلیه اعمال ضروری برای یک محصول معین، این موضوع شامل همه فرایندهای تولید محصولات و خدمات یعنی از انگاره تا ورود محصول و خدمات به بازار را در بر میگیرد. شناسایی کل جریان ارزش برای هر محصول معین و گاهی برای خانواده هر محصول گام بعدی تفکر ناب است. به این طریق وجود حجم بسیار زیاد اتلاف (Muda) در سازمان برملا میگردد.
3- ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش (Flow) :
هنگامی که ارزش به طور دقیق تعیین میشود و بنگاه اقتصادی ناب جریان ارزش یک محصول معین را نقشه برداری کرده و گامهای پر اتلاف حذف میشوند، آنگاه نوبت گام بعدی تفکر ناب فرا میرسد که همانا به حرکت درآوردن گامهای ارزشآفرین است. حرکت (Flow) عبارتست از انجام وظایف بطور پیش رونده در طول جریان ارزش به گونهای که یک محصول بدون توقف، بدون ضایعات و بدون پسروی، از طراحی به بازار، از سفارش به تحویل و از مواد خام به دست خریدار برسد.
4- امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد (Pull ) :
بیرون کشیدن (Pull) به معنای آن است که هیچ شرکتی در بالای جریان، کالا یا خدماتی را تولید نکند مگر آنکه مشتری پایین جریان، آنرا خواسته باشد. بهترین راه برای درک منطق بیرون کشیدن آن است که ابتدا بهسراغ یک مشتری واقعی برویم که یک محصول واقعی میخواهد، سپس به عقب بازگردیم و همه گامهایی که باید برداشته شود تا محصول مورد نظر به دست مشتری برسد را مورد بررسی قرار دهیم.
5- تعقیب کمال (Perfection) :
هنگامیکه سازمان ها به تعیین درست ارزش، شناسایی کل جریان ارزش، ایجاد گامهای ارزشآفرین برای ایجاد حرکت پیوسته محصولات معین دست مییابند و اجازه میدهند تا مشتری ارزش را از بنگاه اقتصادی بیرون کشد زمان پرداختن به اصل پنجم تفکر ناب، یعنی تعقیب کمال است. و کمال عبارتست از بین بردن کامل مودا (Muda) به گونهایکه همه فعالیتهایی که طی جریان ارزش انجام میگیرند، ارزشآفرین باشند.
نتیجه گیری:
تولید ناب در واقع یک فلسفه و نگرش است که درصدد حذف و از بین بردن هر فرآیند اضافی از مرحله تهیه مواد اولیه تا تولید و نهایتا فروش است که ارزش افزوده ای ایجاد نمیکند. در نگرش تولید ناب، مونتاژگر(کارخانه اصلی ) با یک دید سیستمی با مسائل برخورد میکند. به طوری که در تلاش است که یک رابطه برد- برد (WIN-WIN) باکل اجزای سیستم برقرار کند. مونتاژگر ناب، با عرضه کنندگان (SUPPLIERS) یک رابطه نزدیک برمبنای سود معقول ایجاد میکند. میان مدیریت و کارگران نوعی تعهد وجوددارد که مدیریت به کارگران ارزش و احترام قائل است و مسئولیتها را به آنان واگذار میکند در مقابل، مدیریت انتظار دارد که کارگران پاسخگوی نیازهای مختلف کارخانه باشند.
مهمترین رکن یک سیستم ناب، ارتباط با مشتریان است که فروشندگان شرکت ناب با ایجاد یک سیستم اطلاعاتی دقیق در صدد ایجاد یک رابطه بین کارخانه و مشتریان هستند به نحوی که کارخانه بتواند نیازهای مختلف مشتریان را دقیقا شناسایی کرده و با خلق یک محصول مناسب نیازهای مشتریان بخشهای مختلف بازار را پاسخ دهد. بنابراین در تولید ناب همه اجزای سیستم به شکلی مطلوب منتفع میشوند.
تفکر ناب مشتمل بر پنج اصل، راهنمای آن و نحوه کاربرد آن است که هر شرکت و سازمان را که ارائه کننده محصول یا خدمتی است به سوی ایجاد سیستمی پایدار و پویا رهنمون میکند. مهمترین اصل در تفکر ناب از بین بردن اتلاف های تولید است. اما کپی برداری صرف از اعمال پدید آورندگان این تفکر نمیتواند ما را به شیوهای درست و کارا رهنمون سازد. برای درک یک مطلب باید به اصل و نگرش عمیق و اصیلی که پشت این شیوه وجود دارد توجه نماییم. تفکر ناب به دنبال صدای مشتریست و اعتقاد دارد برای بهبود وضعیت سیستم و برای توجه به مشتری و ارتقاء ارزش مجبوریم اندکی رقبا را فراموش کنیم و در خودمان متمرکز شویم. اتلاف را شناسایی و حذف نماییم و آنگاه با یک رویکرد کمال گرایانه همواره درچرخه بهبود مستمر باشیم.
منابع
2. WWW.Knowclub.com
3. WWW.Leaniran.com
4. WWW.Misaqmodiran.com
5. WWW.Academist.ir
6. WWW.Modiriran.ir
7. WWW.Harkat.com
8. WWW.Lean.persianblog.ir
9. WWW.Njavan.ir
10. WWW.Managership.blogfa.com